کانال با تو تا بی نهایت
دختری آزرده از جنس درد ، تشنه ذره ای آرامش ، زخم خورده از روزگار و درد کشیده از همه چیز ، به دنبال تکیه گاهی که هرگز نیافته .
پسری خود ساخته ، منتظر تکیه گاه شدن برای جنسی ظریف با قلبی به وسعت بیکرانی دریا .
شبی تلخ ، شبی که هردو از همه جا و همه چیز بریدند و خود را بالاخره به دست تقدیر سپردند و تقدیر در ساعات اولیه آن ها را به هم رساند ، به هم رساند و آنها منجی شدند از به نابودی کشیده شدن همدیگر .
۰ دیدگاه